
تولد گاندی؛ هند
مهاتما گاندی، رهبر بزرگ استقلال هند، ۲ اکتبر ۱۸۶۹ در پوربندر به دنیا آمد. این روز مهم هم در هند به عنوان گاندی جایانتی جشن گرفته می شود و هم در سطح جهانی، روز عدم خشونت نام گرفته. بیایید با هم سفری کنیم به زندگی این مرد بزرگ.
فکرش را بکنید، یک نفر آنقدر تأثیرگذار باشد که زادروزش نه فقط در کشور خودش تعطیل رسمی شود، بلکه سازمان ملل هم آن روز را به نام صلح و عدم خشونت بشناسد. این کاری است که مهانداس کارامچاند گاندی، همان مهاتمای بزرگ، انجام داد. گاندی فقط یک رهبر سیاسی نبود؛ او یک معلم زندگی بود که با فلسفه ساده اما عمیقش، مسیر تاریخ را تغییر داد. هدف ما توی این مقاله اینه که از تولد این بزرگمرد بگیم، از اینکه چطور یک کودک معمولی از پوربندر هند، به یکی از الهام بخش ترین شخصیت های تاریخ تبدیل شد و میراثی از خودش به جا گذاشت که هنوز هم بعد از این همه سال، حرف برای گفتن داره و راهگشاست. پس آماده باشید برای یک سفر جذاب به زندگی مردی که با قدرت کلمات و عمل، دنیا رو به چالش کشید.
مهاتما گاندی: قصه ی شروع یک اسطوره
بعضی ها از همون بچگی نشونه هایی از بزرگی دارن، اما گاندی یه جور دیگه بود. زندگی اون یه مسیر پر پیچ و خم بود که از یک شهر کوچیک توی هند شروع شد و به سمت رهبری میلیون ها نفر و الهام بخشی به کل دنیا رفت. بریم ببینیم از کجا شروع شد این قصه ی پرماجرا.
از کودکی تا جوانی در پوربندر
همه چیز از یه شهر ساحلی قشنگ به اسم پوربندر، توی ایالت گجرات هند شروع شد. اونجا بود که مهانداس کارامچاند گاندی، در تاریخ ۱۰ مهر ۱۲۴۸ شمسی (مصادف با ۲ اکتبر ۱۸۶۹ میلادی)، چشم به دنیا باز کرد. خانواده گاندی هندو بودند و توی طبقه متوسط جامعه قرار داشتند. پدرش، کارامچاند گاندی، وزیر دیوان ایالت پوربندر بود و خب همین موضوع باعث شده بود زندگی نسبتاً خوبی داشته باشند. اما چیزی که بیشتر از همه روی مهانداس کوچک تأثیر گذاشت، مادرش، پوتلی بایی بود. پوتلی بایی یه زن خیلی مذهبی، بااخلاق و متدین بود. اون نه تنها خودش گیاه خوار بود و روزه داری رو جدی می گرفت، بلکه این ارزش ها رو به پسرش هم یاد داد. یادمه یه جایی گاندی گفته بود که مادرش بدون دعاهای روزانه لب به غذا نمی زد و سر سخت ترین نذرها رو هم بدون هیچ کم و کسری انجام می داد. این تعهد و تقوا، از همون بچگی توی وجود گاندی ریشه دواند.
تأثیرات اولیه خانواده روی شخصیت گاندی خیلی عمیق بود. اون از همون سنین کودکی با مرام آسیب نرساندن به موجودات زنده، که توی فلسفه های هندو و جائین خیلی مهمه، خو گرفت. داستان های سنتی هند، مثل داستان شروانا (کسی که با نهایت فداکاری به پدر و مادرش خدمت می کرد) و پادشاه هاریشچاندرا (که همیشه به حقیقت پایبند بود)، ذهن مهانداس رو تسخیر کرده بودند. خودش توی زندگی نامه اش نوشته که این داستان ها یه جورایی روی ذهن و روحش حک شده بودند و بارها و بارها خودش رو جای هاریشچاندرا تصور می کرده. خب، معلومه که با این پیش زمینه فکری، عشق به حقیقت و عدم خشونت چطور توی وجود گاندی شکل گرفت.
درس و مدرسه هم که سر جای خودش بود. مهانداس ۹ ساله توی راجکوت، نزدیک خونه شون، به مدرسه رفت و چیزهای اولیه مثل حساب، تاریخ، گجراتی و جغرافیا رو یاد گرفت. بعدش توی ۱۱ سالگی رفت دبیرستان. راستش رو بخواهید، گاندی دانش آموز خیلی ویژه ای نبود؛ یه دانش آموز معمولی که چند تا جایزه هم برده بود، اما خجالتی بود و توی جمع حرف نمی زد. دوست و رفیق خاصی هم نداشت و تنها همدمش کتاب ها و درس هاش بودند.
یه اتفاق مهم دیگه توی زندگی گاندی، ازدواجش بود. توی ماه مه ۱۸۸۳، یعنی وقتی فقط ۱۳ سالش بود، با دختری ۱۴ ساله به اسم کاستوربا گوکولداس کاپادیا ازدواج کرد. این ازدواج مثل خیلی از ازدواج های اون زمان توی هند، از پیش تعیین شده بود. گاندی بعداً از این ازدواج گفته بود که «اون موقع چیزی از ازدواج نمی دونستیم، برای ما فقط لباس نو پوشیدن، شیرینی خوردن و بازی کردن با فامیل بود.» کاستوربا رو بعدها با اسم مخفف کاستوربا و حتی از روی محبت با صدا می زدند که به معنی مادر هست. این دو نفر تا آخر عمر کنار هم موندن و کاستوربا هم توی مبارزات گاندی یه نقش پررنگ داشت.
سفر به لندن و درس های زندگی
وقتی گاندی ۱۶ سالش بود، یه اتفاق تلخ توی زندگی اش افتاد: پدرش فوت کرد. این اتفاق برای اون جوون خیلی سخت بود و حالا باید تصمیم های بزرگ تری برای آینده اش می گرفت. یکی از دوست های خانوادگی که یه کشیش برهمن بود، بهش پیشنهاد داد برای تحصیل حقوق بره لندن. لندن، پایتخت امپراتوری بریتانیا، اون موقع مرکز قدرت و علم بود. گاندی تصمیم گرفت این کار رو بکنه، اما مادرش خیلی نگران بود. خب، جوونی که از یه فرهنگ دیگه می رفت توی یه کشور غریب، معلومه که مادرا نگران میشن.
برای اینکه خیال مادرش راحت بشه، گاندی یه قول بزرگ داد. قول داد که توی لندن، از خوردن گوشت، مشروبات الکلی و بی بندوباری دوری کنه. این قول، پایه و اساس خیلی از تصمیم های بزرگ بعدی زندگی اش شد. پس، توی ۱۹ سالگی، دل زد به دریا و راهی لندن شد. توی شهری که همه چیزش با هند فرق می کرد، زندگی کردن برای گاندیِ گیاه خوار و پایبند به اصول، خیلی راحت نبود. یادمه جایی گفته بود که غذای گیاهی که صاحب خانه اش بهش می داد خیلی بی مزه بود و همیشه گرسنه بود تا اینکه بالاخره یکی از معدود رستوران های گیاه خواری لندن رو پیدا کرد.
همین قضیه گیاه خواری باعث شد گاندی با «انجمن گیاه خواران لندن» آشنا بشه و حتی عضو کمیته اجرایی اونجا بشه. این تجربه برای اون خیلی باارزش بود، چون یاد گرفت چطور سازماندهی کنه و با آدم های جدیدی آشنا بشه. بعضی از اعضای این انجمن، عضو «انجمن فیلسوفان الهیات» هم بودند که به برادری جهانی اعتقاد داشتند و ادبیات هندو و بودایی رو مطالعه می کردند. این آدم ها گاندی رو تشویق کردند که «باگاوادگیتا» رو بخونه، متنی که تأثیر عمیقی روی فلسفه اش گذاشت.
بعد از اینکه گاندی درس حقوقش رو تموم کرد و توی ۲۲ سالگی وکیل شد، توی ژوئن ۱۸۹۱ به هند برگشت. اما زندگی همیشه طبق برنامه پیش نمیره. وقتی برگشت، فهمید مادرش وقتی اون توی لندن بوده، فوت کرده و خانواده اش این خبر رو ازش پنهان کرده بودند. شروع کار وکالت توی بمبئی هم براش موفقیت آمیز نبود، چون خجالت می کشید توی دادگاه از شاهدها سؤال بپرسه. این نشون میده که حتی توی جوونی هم، این مرد بزرگ با چالش های درونی خودش دست و پنجه نرم می کرد. خلاصه که بعد از یه مدت نامعلوم و ناموفق، تصمیم گرفت برای یک پرونده به آفریقای جنوبی بره. سفری که قرار بود زندگی اش رو برای همیشه عوض کنه.
زادروز مهاتما: گاندی جایانتی، تعطیلی ملی در قلب هند
همونطور که گفتم، تولد گاندی، فقط یه تاریخ تقویمی نیست؛ یه نماده، یه روز خاص که نه تنها توی هند، بلکه توی کل دنیا جشن گرفته میشه. این نشون میده که چقدر این مرد تونسته تأثیرگذار باشه.
چرا ۲ اکتبر اینقدر مهمه؟
۲ اکتبر ۱۸۶۹، روزی که مهانداس کارامچاند گاندی توی پوربندر هند به دنیا اومد، الان یه روز خیلی مهمیه. هندی ها این روز رو به عنوان گاندی جایانتی، یه تعطیلی ملی، جشن می گیرند. دلیلش هم واضحه: گاندی، پدر ملت هند یا همون باپو (که توی گجراتی به معنی پدره) لقب گرفت. اون بود که هند رو از زیر سلطه بریتانیا نجات داد و بهش استقلال بخشید. تصور کنید یه مردی، با فلسفه عدم خشونت، بتونه یه امپراتوری بزرگ رو به زانو دربیاره. خب، همچین مردی لایق همچین بزرگداشتی هست. گاندی کاری کرد که ارزش های دموکراتیک و هویت ملی هند، با صلح و دوستی گره بخوره. این روز، یادآوری اون مبارزات و فداکاری هاست.
آیین ها و بزرگداشت ها
مراسم گاندی جایانتی پر از رنگ و بوی معنوی و ملیه. اصلی ترین مراسم توی راج گات، یعنی همون محل دفن گاندی توی دهلی نو، برگزار میشه. اونجا رهبران و مردم جمع میشن و دعاهای بین ادیان می خونن. سرودهای مورد علاقه گاندی، مثل رغوپتی راغاو راجا رام، طنین انداز میشه و همه به یاد اون مرد بزرگ، سرود صلح و وحدت می خونن. توی مدارس، دانشگاه ها و سازمان های دولتی هم برنامه های فرهنگی و آموزشی زیادی برگزار میشه تا نسل های جدید با فلسفه و زندگی گاندی آشنا بشن.
یکی از نمادهای اصلی این روز، پوشیدن لباس خادی یا همون پارچه دست ریس هندیه. گاندی خودش برای نشون دادن ساده زیستی و حمایت از صنایع دستی هند، همیشه لباس های خادی می پوشید. این لباس ساده، حالا نمادی از استقلال اقتصادی و روح ساده زیستی گاندیه. راستش، دیدن این همه احترام و بزرگداشت برای کسی که جز با عشق و حقیقت مبارزه نکرد، آدم رو به فکر فرو میبره که قدرت نرم چقدر میتونه تأثیرگذار باشه.
پیامدها و اهداف گاندی جایانتی
گاندی جایانتی فقط یه جشن نیست، یه فرصته برای اینکه به ارزش های صلح، وحدت و خدمت به همنوع فکر کنیم. توی این روز، خیلی از پروژه های اجتماعی و کمپین های ملی، مثل کمپین هند پاکیزه، راه اندازی میشن. این کمپین ها تلاش می کنن تا ایده های گاندی رو توی زندگی روزمره مردم پیاده کنن و یادمون بندازن که خدمت به جامعه و زندگی در صلح، چقدر مهمه. به قول گاندی، همان تغییری باش که می خواهی در جهان ببینی. این روز فرصتیه که هر کدوم از ما، اون تغییر رو از خودمون شروع کنیم.
روز جهانی عدم خشونت: وقتی پیام گاندی جهانی میشه
حالا دیگه داستان گاندی و پیامش، فقط مال هند نیست. این پیام اونقدر بزرگ و تاثیرگذار بود که از مرزها گذشت و به قلب تمام دنیا راه پیدا کرد. سازمان ملل هم بیکار نموند و برای اینکه یاد این بزرگمرد همیشه زنده بمونه، یک روز رو به اسم اون نامگذاری کرد.
ابتکار سازمان ملل و تأثیر جهانی
سازمان ملل متحد، توی سال ۲۰۰۷، یه تصمیم مهم گرفت: ۲ اکتبر، یعنی روز تولد گاندی، به عنوان روز جهانی عدم خشونت شناخته بشه. این کار، نشون میده که چقدر فلسفه گاندی، برای حل منازعات و مشکلات جهانی، ارزش داره. توی دنیای پر از تنش و درگیری امروز، پیام عدم خشونت و صلح گاندی، مثل یه کورسوی امید می درخشه. هدف سازمان ملل از این کار، ترویج همین تفکر بود که میشه با صلح و گفتگو، به جای جنگ و خشونت، مشکلات رو حل کرد.
میراث گاندی، به خیلی از رهبران بزرگ حقوق مدنی و آزادی خواه، الهام بخشید. مثلاً مارتین لوتر کینگ جونیور توی آمریکا، نلسون ماندلا توی آفریقای جنوبی، و حتی دالایی لاما، همگی از آموزه های گاندی تأثیر گرفتن. اونا فهمیدن که میشه با مقاومت بدون خشونت، به عدالت رسید. آلبرت اینشتین، اون دانشمند بزرگ، درباره گاندی گفته بود: نسل های آینده به سختی باور می کنند که چنین مردی از گوشت و خون روی زمین راه رفته باشد. حتی باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا، هم گاندی رو بزرگترین الهام بخش خودش دونسته بود. این نشون میده که قدرت فکر و اخلاق، چقدر میتونه از قدرت اسلحه قوی تر باشه.
برگزاری رویدادها در سراسر دنیا
توی این روز، یعنی ۲ اکتبر، توی کشورهای مختلف جهان، رویدادهای زیادی برگزار میشه. سمینارها، کنفرانس ها، و فعالیت های آموزشی زیادی برپا میشه تا مردم، به خصوص جوون ها، با پیام صلح و همزیستی گاندی آشنا بشن. مدارس و دانشگاه ها برنامه های ویژه ای دارن، فیلم های مستند پخش میشه، و همه تلاش می کنن تا روح عدم خشونت رو توی جامعه زنده نگه دارن. این روز، یه فرصت عالیه تا یاد بگیریم چطور میشه با احترام به عقاید همدیگه و پرهیز از تندی و خشونت، دنیای بهتری ساخت. واقعاً چه چیزی مهم تر از اینه که به بچه هامون یاد بدیم چطور با صلح زندگی کنن؟ به قول گاندی، «اگر می خواهیم به صلح واقعی در این دنیا برسیم، باید تحصیل کودکان را آغاز کنیم.»
فلسفه و راه و روش گاندی: ستون های یک مبارزه ی بدون اسلحه
چیزی که گاندی رو از بقیه رهبرها متمایز می کنه، نه فقط موفقیت هاشه، بلکه روشی بود که برای رسیدن به اون ها انتخاب کرد. اون با یک فلسفه ی منحصر به فرد، دنیای سیاست رو متحول کرد؛ فلسفه ای که شالوده اش بر دو مفهوم اساسی بنا شده بود: حقیقت و عدم خشونت.
حقیقت (ساتیا) و عدم خشونت (آهیمسا): شالوده راه گاندی
هسته اصلی تمام مبارزات گاندی و چیزی که اسمش رو ساتیاگراها گذاشت، حقیقت (ساتیا) و عدم خشونت (آهیمسا) بود. ساتیاگراها یعنی پایبندی به حقیقت یا همون مقاومت بدون خشونت. این دو اصل برای گاندی فقط شعار نبودن، بلکه فلسفه زندگی و مبارزه عملی اش رو تشکیل می دادن. خودش می گفت: خدا حقیقت است و حقیقت خداست. این جمله نشون می ده که چقدر حقیقت برای اون بُعد معنوی و عملی داشت. به اعتقاد گاندی، حقیقت از هر چیزی قوی تره و وقتی شما به حقیقت پایبند باشید، هیچ نیرویی نمی تونه شما رو شکست بده.
درباره عدم خشونت هم گاندی یه دیدگاه خاص داشت. اون معتقد بود عدم خشونت از خشونت برتره، یعنی همیشه باید تلاش کرد با صلح و مدارا مشکلات رو حل کرد. اما یه نکته مهم داشت: بین خشونت و بزدلی، خشونت رو ترجیح می داد! می گفت اگه برای دفاع از شرف و آزادی، چاره ای جز خشونت نباشه، باید خشونت رو انتخاب کرد تا اینکه بزدلانه تسلیم بشی. از نظر گاندی، شجاعت واقعی توی انتخاب راه صلح و مقاومت بدون خشونت بود، اما اگه این راه جواب نداد، نباید از ترس، دست روی دست گذاشت. این یعنی عدم خشونت برای گاندی به هیچ وجه به معنای ضعف نبود، بلکه نیاز به قدرت درونی و شجاعت زیادی داشت.
به قول گاندی، «اگر می خواهیم صلح واقعی در این دنیا داشته باشیم، باید تحصیل کودکان را آغاز کنیم.» این جمله نشون میده که چقدر آینده و تربیت نسل جدید برای اون مهم بود.
ساده زیستی و خودسازی: درس هایی برای زندگی بهتر
یکی از ویژگی های بارز گاندی، ساده زیستی بود. اون از تجمل گرایی و زندگی پرزرق وبرق دوری می کرد و سبک زندگی برهمایی رو انتخاب کرده بود. این سبک زندگی، با کمترین امکانات و بدون وابستگی به دنیا، همراه بود. گاندی معتقد بود برای اینکه بتونی به خودسازی برسی و روی اهدافت تمرکز کنی، باید از تعلقات مادی دور بشی. خودش می گفت که با رد زندگی غربی، در آفریقای جنوبی روند ساده زیستی رو در پیش گرفت و از اون به عنوان تلاش برای رسیدن به نقطه صفر یاد می کرد. حتی لباس هایش رو خودش می شست!
گاندی روزه داری و روزه سکوت رو هم به عنوان ابزاری برای خودسازی و حتی مبارزه استفاده می کرد. هر هفته یک روز رو سکوت می کرد، چون اعتقاد داشت سکوت باعث آرامش درونی میشه. توی این روزها، اگه کاری داشت، روی کاغذ می نوشت و با بقیه ارتباط برقرار می کرد. این کار نشون می داد که برای گاندی، قدرت کلمات و سکوت، هردو مهم بودن. گیاه خواری هم که از همون بچگی توی خونش بود، برای اون فقط یه رژیم غذایی نبود، بلکه یه بخشی از فلسفه ی آسیب نرساندن به موجودات زنده بود.
وحدت ادیان و برابری اجتماعی: آرزوی گاندی برای یک هند یکپارچه
هند کشوری با ادیان و فرهنگ های مختلفه و گاندی از همون اول می دونست که برای استقلال و پیشرفت این کشور، باید وحدت بین این ادیان ایجاد بشه. اون به برابری تمامی ادیان اعتقاد داشت و خیلی به مطالعه کتب مقدس مختلف، چه هندو، چه اسلامی و چه مسیحی، علاقه نشون می داد. گاندی به شدت با تبعیض های اجتماعی، به خصوص سیستم کاست و نجس ها، مبارزه می کرد و برای برقراری برابری بین همه مردم تلاش می کرد.
اینجا یه نکته خیلی جالبه که نشون می ده گاندی چقدر از فرهنگ های دیگه هم تأثیر می گرفت. ایشون درباره نهضت امام حسین (ع)، شهید بزرگ اسلام، یه جمله معروف داره که توی ایران هم خیلی شناخته شده ست و توی خیلی از سایت های خبری و فرهنگی ما هم پیدا میشه:
«من زندگی امام حسین (ع) آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده ام و توجه کافی به صفحات کربلا نموده ام و بر من روشن است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از سرمشق امام حسین (ع) پیروی کند.»
این جمله نشون دهنده عمق نگاه گاندی به شهامت، مبارزه با ظلم و پایبندی به حقیقت، حتی در سخت ترین شرایط، هست. اون درس هایی رو که از دین خودش گرفته بود، توی بقیه ادیان هم پیدا می کرد و این نشون میده که دنبال یه حقیقت جامع بود.
مبارزات مهم: از آفریقا تا استقلال هند
مسیر مبارزاتی گاندی، یه مسیر طولانی بود که از آفریقای جنوبی شروع شد. توی سال ۱۸۹۳، وقتی ۲۳ سالش بود، به عنوان وکیل یه تاجر هندی به آفریقای جنوبی رفت. اونجا بود که با تبعیض نژادی علیه هندی ها و بومیان مواجه شد. اون رو به خاطر رنگ پوستش از قطار بیرون انداختن، از پیاده روها بیرون می انداختن و خلاصه که هر نوع تحقیر و بی احترامی رو تجربه کرد. همین تجربه باعث شد تصمیم بگیره بجنگه، اما نه با اسلحه، بلکه با عدم خشونت. اون ۲۱ سال توی آفریقای جنوبی موند و کنگره هندی ناتال رو تأسیس کرد تا حقوق شهروندی هندی ها رو مطالبه کنه.
وقتی در سال ۱۹۱۵ به هند برگشت، ۴۵ سالش بود و تجربه زیادی توی مبارزه بدون خشونت داشت. خیلی زود شروع کرد به سازماندهی دهقانان، کشاورزان و کارگران شهری تا علیه مالیات های سنگین و تبعیض ها اعتراض کنن. اون رهبری کنگره ملی هند رو توی سال ۱۹۲۱ به عهده گرفت و کمپین های سراسری رو برای کاهش فقر، گسترش حقوق زنان و پایان دادن به نجس ها رهبری کرد. مهم تر از همه، هدفش رسیدن به خودمختاری (سواراج) برای هند بود.
یکی از معروف ترین مبارزات گاندی، راهپیمایی نمک توی سال ۱۹۳۰ بود. انگلیسی ها مالیات سنگینی روی نمک وضع کرده بودند و مردم هند حتی برای تهیه نمک هم باید به اون ها پول می دادند. گاندی با ۷۸ نفر از پیروانش، یه راهپیمایی ۴۰۰ کیلومتری رو از احمدآباد تا ساحل داندی شروع کرد تا خودشون نمک تهیه کنن و قانون مالیات نمک رو بشکنن. این راهپیمایی، صدها هزار نفر رو جذب کرد و بازتاب جهانی داشت. دولت بریتانیا بیش از ۶۰ هزار نفر رو زندانی کرد، اما این مبارزه، یکی از موفق ترین اقدامات گاندی برای تضعیف سلطه بریتانیا روی هند بود.
توی جنگ جهانی دوم، گاندی با اینکه از نازی ها و فاشیسم متنفر بود، اما با شرکت هند توی جنگ به نفع بریتانیا مخالفت کرد. چون معتقد بود هندی ها نباید برای آزادی دیگران بجنگن، در حالی که خودشون آزاد نیستن. توی سال ۱۹۴۲، با شعار هند را ترک کنید، خواستار استقلال فوری هند شد. دولت بریتانیا در پاسخ، اون و هزاران نفر از رهبران کنگره رو زندانی کرد. گاندی به مردمش گفت یا انجام بدهید یا بمیرید اما تأکید کرد که حتی در برابر خشونت هم نباید خشونت به خرج داد.
میراث ماندگار گاندی: از ترور تا جاودانگی
در نهایت، هند استقلال خودش رو به دست آورد، اما مسیر به اون سادگی که گاندی می خواست، پیش نرفت. پایان زندگی این رهبر بزرگ، به همون اندازه تأثیرگذار بود که تمام دوران مبارزاتی اش.
پایان یک زندگی، آغاز یک نماد: ترور گاندی
توی اوت ۱۹۴۷، بالاخره بریتانیا استقلال هند رو اعلام کرد، اما امپراتوری رو به دو قسمت هند با اکثریت هندو و پاکستان با اکثریت مسلمان تقسیم کرد. این تقسیم بندی، باعث خشونت های مذهبی وحشتناکی شد که بیش از نیم میلیون نفر رو به کام مرگ کشوند و میلیون ها نفر آواره شدن. گاندی که مخالف این تقسیم بود، روز استقلال رو جشن نگرفت و به مناطق آسیب دیده رفت تا مردم رو به صلح دعوت کنه. اون حتی چندین بار روزه اعتصاب غذا گرفت تا خشونت ها رو متوقف کنه.
اما این تلاش ها، بعضی از افراطیون هندو رو خشمگین کرد. اون ها فکر می کردن گاندی توی دفاع از مسلمانان هند و پاکستان زیادی مصممه و داره به اقتدار هندوستان لطمه می زنه. متأسفانه، این نارضایتی ها به یه فاجعه ختم شد. در تاریخ ۳۰ ژانویه ۱۹۴۸ (۹ بهمن ۱۳۲۶)، ناتورام گودسه، یه ملی گرای افراطی هندو، گاندی ۷۸ ساله رو توی دهلی نو، با شلیک سه گلوله به قفسه سینه، ترور کرد. خبر مرگش، دنیا رو شوکه کرد. پاپ پیوس دوازدهم اون رو پیامبر صلح و دوست مسیحیت نامید و برنارد شاو نویسنده بزرگ گفت: قتل او نشان می دهد که خوب بودن چقدر خطرناک است. حتی محمدعلی جناح، رقیب سیاسی بزرگش، پیام تسلیت فرستاد و گفت: «با مرگ جدل نتوان کرد. او یکی از بزرگ ترین مردان پرورده جامعه هندو بود.» این جملات نشون میده که حتی مخالفانش هم به بزرگی گاندی اعتراف داشتند.
چه قدر تلخ که مردی که تمام عمرش رو وقف عدم خشونت کرد، خودش قربانی خشونت شد. اما مرگش، پیامش رو قوی تر کرد و اون رو به یه نماد جاودانه تبدیل کرد.
یادبودها و احترام به گاندی
بعد از مرگ گاندی، مراسم تشییع جنازه اون یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ هند شد. بیش از یک میلیون نفر توی صف طولانی پنج مایلی مراسم حضور داشتند و میلیون ها نفر دیگه از کنار خیابون ها مراسم رو تماشا می کردند. خاکستر گاندی طبق آیین هندو توی ظرف هایی ریخته شد و به سراسر هند فرستاده شد تا مردم بتونن به اون احترام بذارن. بیشتر خاکسترش توی سانگام (محل تلاقی سه رود مقدس هند) توی الله آباد پخش شد. محل ترور گاندی توی دهلی، حالا به اسم گاندی سمیریتی تبدیل به یک یادبود شده و محل سوزاندن پیکرش هم راج گات نام داره که یه سکوی مرمر سیاه با کتیبه هِ راما (آخرین کلمات گاندی) هست.
امروز، تصویر گاندی روی تمام اسکناس های هند، به جز اسکناس یک روپیه، دیده میشه. توی بیش از ۱۵۰ کشور دنیا، تمبرهای یادبود گاندی چاپ شده و خیابان ها و اماکن عمومی زیادی به افتخار اون نامگذاری شدن. مثلاً خود ما توی تهران خیابان گاندی رو داریم. سازمان ملل هم مجسمه اون رو توی مقر خودش در نیویورک نصب کرده و دبیرکل سازمان ملل، گاندی رو مدافع سازش ناپذیر همزیستی مسالمت آمیز نامیده. همه اینها نشون میده که چقدر گاندی برای دنیا مهم و تأثیرگذار بوده و هست.
درس هایی که از گاندی یاد می گیریم: ده اصل برای زندگی هدفمند
گاندی فقط یه رهبر سیاسی نبود، یه فیلسوف و معلم زندگی هم بود. اون ده تا اصل برای یک زندگی هدفمند داشت که خیلی ها رو تحت تأثیر قرار داده. این اصول واقعاً ساده و کاربردی هستند:
- خودتان را تغییر دهید: گاندی می گفت اگه می خوای دنیا رو عوض کنی، اول باید از خودت شروع کنی.
- شما تحت کنترل هستید: این تویی که انتخاب می کنی چطور به اتفاقات واکنش نشون بدی، نه شرایط.
- ببخشید و رها کنید: کینه و نفرت، روح آدم رو آزار میده؛ ببخش تا آزاد شی.
- بدون عمل به جایی نمی رسید: حرف زدن تنها کافی نیست، باید عمل کنی.
- به این لحظه توجه کنید: زندگی توی حال جریان داره، نه گذشته و آینده.
- همه انسانیم: همه ما در نهایت یکسانیم و باید به هم احترام بذاریم.
- پایداری: توی راهی که انتخاب کردی، صبور باش و کوتاه نیا.
- خوبی مردم را ببینید و به آنها کمک کنید: همیشه نیمه پر لیوان رو ببین و به بقیه کمک کن.
- هماهنگ و قابل اعتماد باشید، خود واقعی تان باشید و تظاهر نکنید: صداقت بهترین سیاسته، خودت باش.
- رشد کنید و به تعالی برسید: همیشه دنبال پیشرفت و بهتر شدن باش، هم از نظر روحی و هم فکری.
کتاب های گاندی: پنجره ای به سوی افکارش
گاندی یه نویسنده پرکار هم بود. قلمش ساده، دقیق و بدون هیچ تکلفی بود. از همون جوونی، چندین روزنامه رو ویرایش می کرد و هر روز به آدم های مختلف نامه می نوشت. اما بهترین راه برای آشنایی با افکارش، کتاب هاشه:
- داستان تجربیات من با حقیقت (زندگی نامه): این کتاب، زندگی نامه خودنوشت گاندیه و یکی از مهم ترین منابع برای درک فلسفه اش. خودش تمام چاپ اول این کتاب رو خرید تا مطمئن بشه دوباره چاپ میشه.
- ساتیاگراها در آفریقای جنوبی: این کتاب، داستان مبارزات گاندی توی آفریقای جنوبیه و توضیح می ده چطور مفهوم ساتیاگراها رو توسعه داد.
- هند سواراج (حکومت داخلی هند): این اثر، که سال ۱۹۰۹ به گجراتی نوشته شد، نقشه ی راه جنبش استقلال هند بود و سال بعد به انگلیسی ترجمه شد.
- نیایش
- همه مردم برابرند
- خدا آنگونه که من می فهمم
- چرا ترس از مرگ و مویه بر آن؟
این کتاب ها و نوشته ها، گنجینه ای از افکار و تجربیات گاندی هستند که هنوز هم می تونن راهنمای خوبی برای زندگی ما باشن.
گاندی و زبان: یک دنیا حرف برای گفتن
گاندی که خودش توی هند، کشوری با زبان های مختلف، بزرگ شده بود و برای تحصیل و مبارزاتش به خارج از کشور هم سفر کرده بود، خیلی خوب از مشکل زبان بین المللی آگاه بود. اون دیدگاه های جالبی درباره زبان داشت. مثلاً، از زبان اسپرانتو، به عنوان یک زبان کمکی جهانی، طرفداری می کرد. می گفت: من طرف دار یک تقویم واحد برای تمام دنیا، یک واحد پول مشترک برای تمامی کشورها و یک زبان کمکی جهانی مانند اسپرانتو برای همه مردم جهان هستم.
اما درباره زبان انگلیسی، دیدگاه دیگه ای داشت. اون توی سخنرانی خودش توی دانشگاه هندو بنارس در سال ۱۹۱۶، حسابی گلایه کرده بود که چقدر از عمر باارزش جوون های هندی، صرف یادگیری زبان انگلیسی میشه. می گفت: آیا انسانی هست که رؤیایش این باشد که زبان انگلیسی، زبان ملی هندوستان شود؟ (فریادهای «هرگز، هرگز» حاضرین)… حتی اگر شده برای یک لحظه، تصور کنید که جوانان ما باید وارد چه رقابت نابرابری در مقابل هر یک از جوانان انگلیسی شوند. من این سعادت را داشتم تا با چند تن از استادان دانشگاهی شهر پونه به طور خودمانی گپ بزنم. ایشان به من اظهار کردند که هر جوان هندی، (فقط) به خاطر این که دانش اش را از طریق زبان انگلیسی کسب کرده است، حداقل شش سال باارزش از زندگی خود را از دست داده است. این حرف ها نشون میده که گاندی چقدر به زبان مادری و هویت فرهنگی اهمیت می داد و از هدر رفتن استعدادها برای زبانی بیگانه، ناراحت بود. اون معتقد بود تسلط به یک زبان بیگانه، جلوی خلاقیت و نوآوری رو می گیره.
گاندی در قاب تاریخ: نمادی که همیشه زنده است
خیلی ها گاندی رو فقط به خاطر استقلال هند می شناسن، اما تأثیر اون خیلی فراتر از این حرف ها بود. اون یه نماد جهانی شد که ایده هاش، هنوز هم توی قرن ۲۱، راهگشاست.
از مهاتما تا باپو: القاب و افتخارات
همونطور که گفتیم، اسم اصلی گاندی مهانداس کارامچاند بود. اما مردم هند، از روی عشق و احترام، بهش لقب مهاتما رو دادن. این کلمه از زبان سانسکریت میاد و به معنی روح بزرگ یا ارجمند هست. این لقب اولین بار توی آفریقای جنوبی، سال ۱۹۱۴، بهش داده شد. رابیندرانات تاگور، شاعر بزرگ هندی، هم یکی از کسانی بود که گاندی رو با این لقب صدا زد. گاندی خودش هیچوقت به این لقب ها اهمیت نمی داد و حتی گاهی ازش ناراحت هم می شد، اما مردم می خواستند به این شکل، عظمت روح و شخصیتش رو نشون بدن. لقب باپو هم که به معنی پدر هست، یه جورایی مهر تأیید بر جایگاه اون به عنوان پدر ملت هند بود. انگار که تمام هند، اون رو پدر معنوی خودش می دونست.
تأثیر گاندی روی رهبران بزرگ جهان
فلسفه عدم خشونت گاندی، فقط توی هند نموند. این ایده، مثل یه موج، به سراسر دنیا سفر کرد و الهام بخش رهبران بزرگی شد. مارتین لوتر کینگ جونیور، رهبر جنبش حقوق مدنی توی آمریکا، بارها از گاندی به عنوان استاد تاکتیک های خودش یاد کرده بود. نلسون ماندلا، قهرمان مبارزه با آپارتاید توی آفریقای جنوبی، هم گفته بود که از گاندی الهام گرفته. دالایی لاما، رهبر معنوی بودایی ها، و خیلی های دیگه مثل لخ والسا و آنگ سان سوچی، همگی از پیروان فکری گاندی بودن. آلبرت اینشتین هم، که خودش یه نابغه بود، توی نامه ای به گاندی، اون رو الگویی برای نسل های آینده نامید و گفت دستاورد زندگی مهاتما گاندی، توی تاریخ سیاسی بی نظیره. این حرف ها نشون میده که گاندی، چطور با قدرت اخلاق و انسانیت، تونست مرزها رو بشکنه و به همه دنیا درس بده.
گاندی امروز: جایگاهش در هند و جهان
هند امروز، با اینکه از نظر اقتصادی و صنعتی خیلی پیشرفت کرده و شاید بعضی از ایده های اقتصادی گاندی (مثل اقتصاد روستامحور) رو کنار گذاشته باشه، اما هنوز هم به شدت به میراث اخلاقی و سیاسی اون پایبنده. ۲ اکتبر، روز تولدش، هنوز هم یه تعطیلی ملی توی هند هست و تصویرش روی اسکناس ها، نمادی از هویت و افتخار ملی این کشوره. ۳۰ ژانویه، روز ترورش هم به عنوان روز شهدا توی هند گرامی داشته میشه.
توی شهرهای مختلف هند، معابد و یادبودهای زیادی به افتخار گاندی ساخته شده. مثلاً معبد گاندی توی سامبالپور یا گاندی ماندپام توی کانیاکوماری. توی سطح جهانی هم که هر سال روز جهانی عدم خشونت رو جشن می گیریم، نشون میده که پیام گاندی چقدر هنوز زنده ست و برای حل چالش های امروز دنیا، بهش نیاز داریم. گاندی نه فقط یه شخصیت تاریخی، بلکه یه فلسفه زندگیه که همیشه می تونه راهنمای ما باشه تا دنیای بهتری بسازیم.
نتیجه گیری
خلاصه که، مهاتما گاندی، از اون دست آدم ها بود که یه بار توی تاریخ ظاهر میشن و دنیا رو تکون میدن. تولدش توی پوربندر هند، شروع یک زندگی پر از مبارزه و درس بود که به استقلال یک ملت و الهام بخشی به میلیون ها نفر دیگه منجر شد. گاندی با فلسفه ساده اما عمیق حقیقت (ساتیا) و عدم خشونت (آهیمسا)، نشون داد که میشه بدون اسلحه هم به پیروزی رسید و دنیا رو تغییر داد. این مرد بزرگ، نه تنها پدر ملت هند شد، بلکه با زادروزش که حالا روز جهانی عدم خشونت هم هست، نشونی از خودش توی قلب تمام بشریت گذاشت.
میراث گاندی، از اون اصول ساده زیستی و خودسازی گرفته تا مبارزه با تبعیض و دعوت به وحدت ادیان، هنوز هم توی دنیای امروز ما حرف برای گفتن داره. توی این شلوغی و هیاهوی زندگی، خوبه که گاهی به حرف های گاندی گوش کنیم و یادمون باشه که بزرگ ترین توانایی ما به عنوان انسان تغییر دادن جهان نیست بلکه تغییر خودمان است. پس بیایید از این مرد بزرگ الهام بگیریم و تلاش کنیم تا با حقیقت و عدم خشونت، دنیای زیباتر و پر از آرامشی رو برای خودمون و نسل های بعد از خودمون بسازیم. چون گاندی فقط یه شخصیت تاریخی نبود، اون یه منبع الهام جاودانه برای همه ماست.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "تولد ماهاتما گاندی در هند | تاریخچه و اهمیت" هستید؟ با کلیک بر روی گردشگری و اقامتی، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "تولد ماهاتما گاندی در هند | تاریخچه و اهمیت"، کلیک کنید.